توهم مهارت و توهم مهارت در انتخاب سهام
توهم
توهم مهارت
دانیل کانمن، روانشناس( نوبلیست اقتصادی سال 2002 ) و نویسنده کتاب تفکر،
سریع و کند خاطرهای در کتابش نقل میکند که به سال 1984 باز میگردد.
او که با دوست و همکار نزدیکش آموس تورسکی( روانشناس ) و همچنین ریچارد تالر ( نوبلیست اقتصادی 2017 )
به یکی از شرکتهای سرمایه گذاری طراز اول وال استریت برای سخنرانی دعوت شده بود چنین میگوید:
میزبان که مدیر ارشد یک شرکت سرمایه گذاری بود از ما دعوت کرده بود
تا نقش خطاها و پیش داوریهای قضاوت در سرمایه گذاری را تشریح نماییم.
من در مورد فاینانس اطلاعاتم آنقدر کم بود که حتی نمیدانستم برای گشودن
باب گفتگو از میزبان چه بپرسم،
اما بالاخره موضوعی برای گپ و گفت یافتم:
” چه وقت یک سهام را میفروشید؟ “
و اینکه، ” چه کسی آن را میخرد؟ “
میزبان با اشاره به نقطهای دور و نامعلوم در آنسوی پنجره گفت:
” وقتی خریداری پیدا شود،
خیلی شبیه خود من. “
خیلی عجیب بود:
“چه چیزی باعث می شود شخصی سهامی را بفروشد و دیگری آن را بخرد؟”
“فروشنده ها فکر می کنند چه چیزی را می دانند که خریداران نمی دانند؟ “
( در این پرانتز سوال خودم را نیز اضافه میکنم: خریداران فکر میکنند چه چیزی را میدانند که فروشندهها نمیدانند؟)
از آن زمان تاکنون پرسش های من در مورد بازار سهام به “معمایی” سخت تر تبدیل شده است.
” صنعتی تنومند که به نظر میرسد بیشتر بر پایه توهم مهارت ساخته شده است. “
روزانه میلیاردها سهم در جهان خرید و فروش میشود و بیشتر خریداران و فروشندگان میدانند
که به اطلاعات و اخبار مشابهی دسترسی دارند.
آنچه در درجه اول باعث این تبادل میشود، وجود اندیشههای متفاوت است.
خریداران و فروشندگان بر زنجیرهای یکسان از رویدادها و اخبار و اطلاعات، درک و دریافتی متفاوت
از آینده بازار پیدا میکنند به نحوی که تصور کنید همه در حال تماشای خرس هستند
ولی عدهای آن را گاو میبینند و بر عکس عدهای دیگر گاو را خرس میبینند.
(در بازار سرمایه خرس Bear نماد نمودار نزولی و کاهش قیمت و برعکس آن، گاو Bull نماد نمودار صعودی و افزایش قیمت است و انتخاب این نمادها باز میگردد به اینکه خرس با پنجههایش از بالا به سمت پایین به شکارش ضربه میزند و فشار وارد میکند و گاو با شاخ هایش از پایین به بالا ضربه میزند و فشار وارد مینماید.)
بنابراین در حالیکه هزاران سهام دار و خریدار و فروشنده به یک نمودار واحد نگاه میکنند،
عدهای آینده آن نمودار را صعودی و عدهای آینده آن را نزولی میبینند
و در نتیجه برای خرید یا فروش سهام یا کالای خود برنامه ریزی میکنند یا به اصطلاح بازار Position میگیرند.
حتی بدون نمودارها و مطالعه، عده ای عقیده دارند که قیمت پایین است و احتمالا” بالا میرود
پس وضعیت یا Position خرید خواهند گرفت، در حالی که فروشندگان گمان میکنند
قیمت کنونی به حد بالایی خود رسیده و به زودی نزول خواهد نمود.
” معما ” این است که چگونه هم خریداران و هم فروشندگان به طرزی مشابه، فکر می کنند که قیمت کنونی اشتباه است و چه چیز باعث می شود که “باور” پیدا کنند بیشتر از بازار می دانند که قیمت باید چه باشد؟
برای اغلب آنها، آن “باور” یک توهم و خطاست.
دیدگاهتان را بنویسید