کفش باز
کتاب کفش باز زندگی فیل نایت، کارآفرین آمریکایی و موسس برند مشهور ورزشی نایک را روایت میکند و تمامی شکستها و پیروزیهای او را تا رسیدن به هدف نهایی به تصویر میکشد. این کتاب به عنوان بهترین کتاب مدیریتی سایت آمازون در سال 2016 برگزیده شده است.
ماجرای کتاب کفش باز (Shoe dog: a memoir by the creator of Nike) با یکی از روزهای عادی فیل آغاز میشود؛ روزی که کفشهایش را مثل روزهای دیگر میپوشد و برای دویدن روزانهاش بیرون میرود. او علاقهی زیادی به دویدن داشت و همیشه آرزویش این بود که ورزشکار بزرگی شود. اما این آرزوی او تبدیل به حقیقت نشد.
او در 24 سالگی علیرغم تلاشهای بسیارش تسلیم این حقیقت میشود و بعد از آن فکر میکند که چطور میتواند بدون اینکه ورزشکار حرفهای و بزرگی باشد، ورزشکار بودن را احساس کند. دقیقاً در همین موقع ایدهی ارائهی نوعی کفش برای دوندگی به کارخانههای تولید کفش ژاپنی به ذهنش رسید.
کتاب کفش باز به درستی نشان میدهد برای رسیدن به موفقیت نباید فردی خاص با جایگاهی خاص باشید یا جای مشخصی زندگی کنید. این کتاب داستان رسیدن به خواستهها و آرزوها، شکست خوردن و بلند شدن، کشف استعداد و استفاده از آن میباشد و نه تنها راهنمایی برای اهالی کسب و کار و مدیریت است بلکه برای هر فردی که به خود و آرزوهایش ایمان دارد، مناسب است. در واقع زندگی نامهی فیل نایت (Philip H Knight) جنگیدن و دست نکشیدن از آرزوها و هدفها را به شما میآموزد.
کفش باز بهترین کتاب در زمینهی مدیریت شناخته شده است. همچنین بیل گیتس و وارن بافت از چهرههای مشهور در کسب و کار، آن را از بهترین کتابهای سال 2016 دانستهاند. به گونهای که بیل گیتس دربارهی این اثر گفته: شما به عنوان خواننده در طول داستان مدام انتظار دارید که با شکست سنگینی مواجه شوید، در صورتی که امروزه در سراسر جهان، در هر خیابان مهمی که قدم بگذارید، لوگوی خاص نایک در حال درخشیدن است.
این اثر در زمینهی کتابهای انگیزشی محسوب میشود. سادگی و صداقت فیل نایت، شما را در خود غرق میکند و میخواهید که تا پایان داستان زندگیاش با او همراه باشید. نوشتههای کتاب به طرز عجیبی به شما حس انگیزه و امید میدهد و میگوید که اگر بخواهید، شما هم میتوانید به موفقیتهای بزرگ مثل فیل نایت برسید.
جملات برگزیدهی کتاب کفش باز:
– در ذهن انسان مبتدی خیلی چیزها امکانپذیر است، در ذهن انسان باتجربه اما اندکی. (شونریو سوزوکی)
– ببین، حالا باید تمام تلاشات را در دویدن به خرج بدهی تا بتوانی جایگاهت را حفظ کنی. اگر میخواهی پیشرفت کنی باید دو برابر سریعتر بدوی. (لوییس کارول)
– هیچ ایدهی درخشانی هیچ وقت تو اتاق کنفرانس پا به عرصهی وجود نذاشته؛ اما ایدههای احمقانهی زیادی اونجا از بین رفتن. (اسکات فیتزجرالد، آخرین قارون)
در بخشی از کتاب کفش باز میخوانیم:
وقتیکه بالاخره موضوع را با پدرم در میان گذاشتم و شهامت آن را پیدا کردم که دربارهی ایدهی ابلهانهام با او حرف بزنم، عمداً اولِ شب را برای این کار انتخاب کردم. همیشه این بهترین زمان برای حرف زدن با ددی بود. در این زمان او آسوده و با شکم سیر روی صندلی راحتیاش جلوی تلویزیون لم میداد و دست و پایش را دراز میکرد. هنوز میتوانم سرم را به عقب برگردانم و چشمهایم را ببندم و صدای خندهی مخاطبان و ترانههای گوشخراش سریالهای تلویزیونی مورد علاقهش واگن قطار و روهاید را بشنوم.
از همه بیشتر به رِد باتنز علاقه داشت. هر قسمت با آواز خواندن رد شروع میشد: هاها، هو هو… چیزهای عجیبی دارد اتفاق میافتد.
روی یکی از صندلیهای پشتصاف کنار او نشستم و لبخند نصفه و نیمهای زدم و به انتظار پیامهای بازرگانی بعدی ماندم. نطقم را در ذهنم بارها و بارها تمرین کرده بودم، خصوصاً قسمت شروع آن را. میگویم، ددی ایدهی ابلهانهی مرا در استنفورد یادت میآید…؟
یکی از آخرین کلاسهایم بود. سمیناری بود دربارهی کارآفرینی. مقالهای تحقیقی دربارهی کفش نوشته بودم و آن مقاله برایم از تکلیفی عادی به مشغلهی فکری تمام عیار تبدیل شده بود. از آنجا که دونده بودم، چیزهایی دربارهی کفشهای مخصوص دویدن میدانستم؛ چون به تجارت علاقه داشتم. میدانستم که دوربینهای ژاپنی بخش بزرگی از بازاری را گرفته بود که قبلاً تحت سلطهی آلمانیها قرار داشت. بنابراین در مقالهام این موضوع را مطرح کرده بودم که کفشهای ورزشی ژاپنی هم ممکن بود بتواند چنین کاری انجام دهد. این ایده اول برایم جالب بود، بعد میل و انگیزهای در درونم ایجاد کرد و در نهایت به کلی شیفتهاش شدم. از نگاه من ایدهای بسیار بدیهی، ساده، بالقوه و بسیار بزرگ بود.
فایل صوتی
دوره های مرتبط
خلاصه کتاب صوتی تاثیر روابط در فروش بیشتر
خلاصه کتاب صوتی ترفندهای برای فروش بیشتر
خلاصه کتاب صوتی ویژگی های مدیران موفق
خلاصه کتاب صوتی نه مرد موفق و نود رمز موفقیت
نظرات
15,000 تومان